کد مطلب:43128
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:18
تفسير فرازهاي بيستونهم تا سيهفتم خطبه صدوهشتم نهجالبلاغه كه در آن امام گروهي از مردم را به قالبهائي بيروح و ارواحي بيقالب تشبيه ميكند چيست؟
«مَالِي أَرَاكُمْ أَشْبَاحاً بِلاَأَرْوَاحٍ، وَأَرْوَاحاً بِلاَأشْبَاحٍ، وَنُسَّاكاً بِلاَصَلاَحٍ، وَتُجَّاراً بِلاَأَرْبَاحٍ، وَأَيْقَاظاً نُوَّماً، وَشُهُوداً غُيَّباً، وَنَاظِرَهً عَمْيَاءَ وَسَامِعَهً صَمَّاءَ، وَنَاطِقَهً بَكْمَاءَ»
[چه شده است بر من؟! كه شما را ميبينم قالبهائي بيروح و ارواحي بيقالب، و عبادت پيشهگاني بيصلاح و بازرگاناني بيسود و بيدار نماياني خفته و حاضراني غائب، و نگاه كنندگان نابينا و گوش بازاني كر و گويندگاني لال!]
با اينكه آن مردم ميتوانستند از رهبري آن مربّي كه همة گفتار و كردار و نيّتهاي پاك الهي او را ديده بودند و ميشناختند، متأثّر شوند و روحي كمال يافته در كالبد جسماني داشته باشند، با اينحال، چنان بيخيال و بياعتناء به تعليم و تربيت آن مربّي بزرگ بشريّت زندگي ميكردند كه گوئي اصلاً شخصيّتي با نام و خصوصيّات عليّ بنابيطالب(ع) در جامعة خود ندارند! اِعراض از رهبريهاي فرزند ابيطالب، آنان را چنان به روزگاري سياه انداخته بود كه بصورت قالبهائي بيروح و ارواحي بيقالب در آمده بودند، يعني گروهي از آنان، چنان خشكيده بودند كه هيچ يك از مختصّات روح را نداشتند، نه عقلي براي تعقّل، نه تفكّري براي انديشه، نه قلبي براي احساسات عاليه، بدينسان كالبدهائي بيروح بودند كه تقليد از اجسام با ارواح مينمودند! و يا داراي مختصّاتي از روح مانند درك و تفكّر بودند، ولي كالبد را به كار و تلاش وادار نميكردند. يا اميرالمؤمنين، نميگويم: ايكاش امروز در اين دنيا بودي و مردگان زنده نما را ميديدي كه با ادّعاي تكامل با كشيدن بار سنگين زندگي به تنگي نفس افتاده و توانائي همه گونه درك و دريافت و انديشه را از دست دادهاند، زيرا تو خود از همان عالم اعلا ميبيني، و ميبيني كه چگونه عدّهاي ديگر زندگي را فقط در لذّت مقام و ثروت و خودپرستي خلاصه نموده، براي هيچ كس جز خود حقّ حيات قائل نيستند! يا اميرالمؤمنين، همين امروز هم با فرياد ادّعاهاي بياساس دربارة پيشرفت و تكامل كه اين بشر در زمين و فضا طنينانداز كرده است، از فرياد خود خوشش آمده و ميگويد: من به كمال رسيدهام و مخالف هشياري هستم! من به كمال رسيدهام ولي خداوند يا مادّه و حركت همة بشريّت را آفريده است تا در استخدام من باشند و همة امتيازات را بعنوان منافع من! در اختيار من قرار بدهند!!! با اينكه نتائج عبارتهاي بيصلاح را در خود و ديگران ميبينند، و با اينكه عواقب تلاشهاي بيهوده (تجارتهاي بيسود) را مشاهده مينمايند و با اينكه صدمات خفتن با چشمان باز و خود را بيدار نشان دادن را ديدهاند و با اينكه ضرر خود فريبي حضور جسماني و غياب روحي و باز بودن چشم نابينا و باز بودن گوش ناشنوا و لقلقة زبان گنگ را ميبينند، باز وضع بشر همانست كه بود!
ترجمه و تفسير نهجالبلاغه ج 19
آيةالله محمدتقي جعفري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.